کره ی جنوبی:
وقتی ژاپنیها کره جنوبی را ترک کردند، میزان بیسوادی در این کشور 78 درصد بود، زیرا آموزش و پرورش محدود به ژاپنیها بود، و تنها عده اندکی از کرهایها مجاز به تحصیل بودند و معلمان کرهای در مدارس کره جنوبی حضور نداشتند. و پس از خروج ژاپن، کره جنوبی طی چند دهه کوشید تا یک نظام آموزشی نوین و مدرن را بنیان نهد که اکنون به عنوان قدرتمندترین نظام آموزشی جهان از آن یاد میشود. سختگیری و قاطعیت ویژگی بارز نظام آموزشی کره جنوبی است. و میزان ساعاتی که دانش آموزان کرهای برای یک سال تحصیلی در مدارس سپری می کنند 1020 ساعت میباشد که میانگین آن 14 ساعت در روز و برای پنج روز در هفته است، که این بالاترین نسبت در جهان است. همچنین دانش آموزان کرهای نسبت به همسالان خود در سایر کشورها، 22 دقیقه کمتر میخوابند. نظام آموزشی کره جنوبی در قالب 6.3.3 عمل میکند و از نظر ساختار کلی، شباهت فراوانی با نظام آموزشی عراق دارد، اما در زمینه روشها و اقدامات با آن تفاوت دارد. و بیشترین مواردی که نظام آموزشی کره بر آنها تمرکز دارد عبارتند از: ریاضیات، علوم، و زبان انگلیسی. و با وجود اینکه آموزش و پرورش در کره جنوبی رایگان است، اما والدین، 25 درصد از کل درآمد خود را برای تدریس خصوصی فرزندان خود هزینه میکنند. و به تبع آن هم، دانش آموزانی که انتظارات والدین خود را برآورده نسازند، به شدت تنبیه میشوند، و عدم دستیابی دانشآموز به یک رشته دانشگاهی، در حکم خیانت به خانواده تلقی میشود. لذا فشار سنگین و احساس نومیدی به دانشآموزان کرهای دست میدهد، و منجر به خودکشی میشود.
ژاپن
ژاپنیها در سال 1868، علیه حکومت خود قیام کردند، زیرا آن را در آن برهه زمانی فاسد میدانستند. سپس دولت جدید پس از آن به اعزام هیئتهایی به چند کشور، از جمله: انگلیس، آلمان، فرانسه و امریکا پرداخت تا از ایدههای آموزشی آنها مطلع شوند. و بدین ترتیب یک نظام آموزشی ژاپنی بر اساس ادغام ایدههای این کشورها با فرهنگ ژاپن ایجاد شد. و ژاپن توانست تا آغاز جنگ جهانی دوم، از ثمره این نظام آموزشی بهره ببرد. پس از جنگ، ژاپن اصلاحات آموزشی متعددی را آغاز کرد که توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی ژاپن را تقویت کرد و ارتقا داد. نظام آموزشی ژاپن از سیستم 6.3.3 پیروی میکند و بر روشی آموزشی متمرکز است که به کار تیمی و حل مسئله متکی است و نه آموزش مستقیم، و دانش آموزان برنامه های درسی مربوط به ریاضیات، علوم، و اخلاق را با درجهای موازی برنامههای درسی اخلاق و علوم دانشگاهی فرامیگیرند؛ که تاثیر مثبتی بر رفتار افراد جامعه داشته است. و وجهه مدرسه به عملکرد آکادمیک و نوع تعامل آن بستگی دارد، به عنوان مثال، اگر دانشآموزی قانون را نقض کند، معلم راهنما و کادر آموزشی مدرسه موظفند که رسما از مقامات عذرخواهی کنند.
برخی تحلیلگران آمریکایی معتقدند که پیاده کردن نظام آموزشی ژاپن در آمریکا، نسلی قوی را زیر نظر یک موسسه آموزشی قوی به وجود خواهد آورد، و از مشکلاتی که مدارس آمریکا از آنها رنج میبرند، جلوگیری میکند.
سنگاپور
سنگاپور، داستان موفقیت فوق العادهای بهشمار میرود، بطوریکه توانست در کمتر از 50 سال، از جزیرهای فقیر و فاقد درآمد و با آمار بالای بیسوادی، تبدیل به کشوری بشود که در ردیف کشورهای توسعه یافته و پیشرفته قرار بگیرد. سنگاپور در دوران استعمار و پس از آن هم از وضعیت ستیز و اختلاف بین اقلیتهای قومی و دیگر اقشار جامعه رنج می برد. و پس از استقلال و جدایی از مالزی در سال 1965، نخست وزیر سنگاپور (لی کوان یو) متوجه شد که آموزش و پرورش تنها راهی است که از طریق آن میتوان بر مشکلات جامعه سنگاپور غلبه کرد. و عملا به ایجاد یک نظام آموزشی شایستهسالار پرداخت و این نظام هم مدل مورد نیاز محقق شدن سیاستهای اقتصادی مالزی را تشکیل داد که امروزه به آن دست یافت. ویژگی بارز سیستم آموزشی سنگاپور، وجود معلمان، مدیران با کفایت و مجرب و رهبران توانمند با توانایی ایجاد چشماندازهای بلندمدت متمایز میشود.
سنگاپور دارای نظامی آموزشی است که از سیستم 6.2.2 پیروی میکند و برنامههای درسیاش بهخوبی تدوین شدهاند و معیارهای آن با روشهای نوین یادگیری، و روشهای سنجش و ارزیابی همسویی دارند. سیستم حکومتی سنگاپور دستخوش بسیاری از جنبشهای اصلاحی شد، که بارزترین آنها در سال 1997 و زمانی بود که که دولت دست به یک اقدام اصلاحطلبانه زد که با عنوان (مدل متمرکز بر توانایی سنگاپور) شناخته شد، که هدف آن تاسیس مدارس جدیدی بود که (مدارس تفکر) نام داشت.
این مدل بر چهار محور متمرکز شده است، که عبارتند از: استفاده از معلمان مجرب، مستقل بودن مدارس، لغو سیستم بازرسی، تقسیمبندی مدارس به چهار گروه. سنگاپور در سال 2006، چهارمین اقدام اصلاحطلبانه را تحت نظام جدیدی با عنوان «آموزش کمتر، یادگیری بیشتر» عملی ساخت. و به لطف این دو سیستم آموزشی، سنگاپور توانست در آزمونهای بین المللی به موفقیتی چشمگیر برسد و رتبهای در سطح بالا در میان کشورها به خود اختصاص دهد.
هنگکنگ
هنگ کنگ تا سال 1997 مستعمرهای انگلیسی بود و یک نظام آموزشی بریتانیایی داشت، اما پس از خروج استعمارگران در سال 2000، مقامات، اقدام به تغییر نظام آموزشی و تبدیل شدن به یک نظام آموزشی جدید کردند که از سیستم 6.3.3 پیروی میکند، و مقامات متوجه شدند که آموزش و پرورش، دروازهای برای آینده است، لذا بهجای روشهای تلقین و حفظ مطالب درسی، بر یادگیری تمرکز کردند. مقامات توجه ویژهای نسبت به قشر معلمین معطوف داشتندکه این امر آنان را تشویق کرد تا تمام تلاش خود را برای امر تعلیم و تربیت بهکار ببرند و در نتیجه باعث شد که آوازه معلمان بالا برود بهپای شهرت سوپراستارها برسد تا جاییکه میبینی عکسهای معلمان را به نشانه تقدیر از آنها در خیابانها نصب کردهاند.
فنلاند
فنلاند در طول دههها به دلیل منابع محدود، بحرانهای زیادی را متحمل شد، لذا دولت فنلاند از دهه هفتاد برای اصلاح اقتصاد کشور وارد عمل شد، اما بحرانهای اقتصادی در دهه نود قرن گذشته میلادی و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شدت گرفت، و میانگین بیکاری به 20 درصد افزایش یافت که بالاترین نرخ بیکاری در کشور است، دولت فنلاند متوجه شد که اصلیترین عامل رشد اقتصادی، آموزش و پرورش میباشد، در نتیجه، دولت استراتژیهایی را بهکار بست که از 40 سال پیش، کمک قابل توجهی به پیشرفت آموزش و پرورش کرده است، از جمله: آموزش و توانمندسازی معلمان در دانشگاههای فنلاند، شرط داشتن مدرک کارشناسی ارشد، اعطای استقلال کاری به معلمان، از جمله حق انتخاب برنامه درسی با مشارکت دانش آموزان، تدوین برنامه جامع ملی برای اصلاحات، انجام اقدامات متعددی در خصوص ساختار مدارس و تبدیل آنها به برنامههای آموزشی بهمنظور ایجاد انگیزه در دانش آموزان جهت استفاده از مهارت های تفکر، حل مشکلات و کار گروهی. اکثر مردم فنلاند در سال 2000 و هنگامی که متوجه شدند فرزندانشان به رتبههای برتری در آزمونهای بین المللی دست یافتهاند، شوکه شدند و گفتند که این امر “اتفاقی بوده است”، اما در سال های بعد یقین حاصل کردند که این پیشرفت، بازتاب توسعه آموزش در فنلاند بوده است، و به لطف پیشرفت آموزش و پرورش، اقتصاد هم به تبع آن پیشرفت چشمگیری داشته و فنلاند به یک کشور اقتصاد رقابتی جهانی تبدیل شد.
پس از اطلاع از تجربیات پنج کشور اول در آموزش و پرورش، متوجه شدیم که این کشورها از مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراوانی رنج میبردند، اما از طریق ایجاد سیستمهای آموزشی قوی که به رشد اقتصادی و اجتماعی این کشورها کمک کرد، توانستند دوباره روی پای خود بایستند، و این امر باعث شد تا در ردیف کشورهای پیشرفته قرار بگیرند.
تعداد مشاهده
(1244)
نظرات
(0)